به وبلاگم خوش آمدید.میخوام جمله های قشنگ و دل نشین اینجا بذارم.این جمله ها رو اول برای خودم میگم.بعد برای شما.سعی می کنم هر روز بروز کنم یادتون باشه دنیا جای خوشگذرانی نیست بلکه جای خوب گذرانیه.غم و شادی میگذره.امیدوارم از لحظه لحظه های زندگیتون خوب استفاده کنید.
سه چیز
سه چیز را با احتیاط بردار: قدم ، قلم ، قسم

سه چیز را پاک نگهدار : جسم ، لباس ، خیال

از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر

از سه چیز خود را نگهدار : افسوس ، فریاد ، نفرین

سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم

اما سه چیز را هیچوقت و هیچگاه فراموش نکن :

خدا ، مرگ ، دوست
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, دوست, قلب,
نویسنده : یک دوست
حجاب
بهش گفتم: خدا و امامان رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسشون دارم

گفتم: به نظرت خدا حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: چی بگم!؟ نمی دونم!

گفتم دوست داره چون خودش تو قرآن دستورش رو داده و تو هم که ادعا می کنی خدا رو دوست داری باید حرفش رو گوش بدی.

گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام ها و خدا به ظاهر نیست ، به دله

گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟

براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده
و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.
عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟

بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم.
بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟
چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه!
دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟
تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟
حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟
معلومه که دروغ میگه

گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای خدا و امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره


:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: حجاب, عشق, خدا, دل,
نویسنده : یک دوست
تکرار

من ازمردن نمی ترسم،هراس از زندگی دارم
که هر روزش مثه دیروز،از این تکرار بیزارم
من از مردن نمی ترسم،که هر چی باشه یکباره
هراس از زندگی دارم،که دردش پر ز تکراره

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، اشعار زیبا، ،
:: برچسب‌ها: زندگی, مردن,
نویسنده : یک دوست
حساب
 
parniyan
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: حساب عشق,
نویسنده : یک دوست
گریه نکن
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: گریه, خنده, غصه,
نویسنده : یک دوست
حکايتي از مولانا
پير مرد تهي دست، زندگي را در نهايت فقر و تنگدستي مي گذراند و باسائلي براي زن و فرزندانش قوت و غذائي ناچيز فراهم مي‌کرد. از قضا يک روز که به آسياب رفته بود، دهقان مقداري گندم در دامن لباس اش ريخت و پيرمرد گوشه هاي آن را به هم گره زد و در همان حالي که به خانه بر مي گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن مي گفت وبراي گشايش آنها فرج مي طلبيد و تکرار مي کرد : اي گشاينده گره هاي ناگشوده عنايتي فرما و گره اي از گره هاي زندگي ما بگشاي.پير مرد در حالي که اين دعا را با خود زمزمه مي کرد و مي رفت، يکباره يک گره از گره هاي دامنش گشوده شد و گندم ها به زمين ريخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کي گفتم اي يار عزيز
کاين گره بگشاي و گندم را بريز
آن گره را چون نيارستي گشود
اين گره بگشودنت ديگر چه بود ؟!
پير مرد نشست تا گندم هاي به زمين ريخته را جمع کند ولي در کمال ناباوري ديد دانه هاي گندم روي همياني از زر ريخته است !پس متوجه فضل و رحمت خداوندي شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...

******************************
**

نتيجه گيري مولانا از بيان اين حكايت:‌
تو مبين اندر درختي يا به چاه تو مرا بين که منم مفتاح راه
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، اشعار زیبا، سخنان بزرگان، ،
:: برچسب‌ها: مولانا, خدا,
نویسنده : یک دوست
باشگاه زيبايي افكار
كاش به جاي اين همه باشگاه هاي زيبايي اندام، يه باشگاه زيبايي افكار هم داشتيم...

------------------------------
-----------
مشكل امروز ما اندام ها نيستند، افكار ها هستند...

-----------------------------------------

كاش به جاي اين همه باشگاه هاي زيبايي اندام، يه باشگاه زيبايي افكار هم داشتيم...
-----------------------------------------
مشكل امروز ما اندام ها نيستند، افكار ها هستند...
-----------------------------------------
<FLM>
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: فکر, باشگاه, زیبایی, اندام,
نویسنده : یک دوست
حواست هست؟
حواست هست؟

كسی در میان ماست!

همان كه منتظرش هستیم ولی حضورش را درك نكرده ایم!
حواست هست؟
كسی در میان ماست!
همان كه منتظرش هستیم ولی حضورش را درك نكرده ایم!

 

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: منتظر, حضور,
نویسنده : یک دوست
غیرت
خدا رو ﯾﮏ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺜﻞ ﻧﺎﻣﻮﺱ ، ﻣﺜﻞ ﺁﺑﺮﻭ ، ﻣﺜﻞ ﺩﻝ ﻭ ...
ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺒﺮﯼ، ﺁﺑﺮﻭﺕ ﻣﯿﺮﻩ ؛
ﺑﺎ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺑﯽ ﻧﺎﻣﻮﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ؛
ﺩﻝ ﮐﻪ ﺑﺸﮑﻨﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﻪ
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺎ ﺭﻭ ﺭﮒ ﻏﯿﺮﺕ ﺧﺪﺍ ﻧﺬﺍﺭﯾﻢ ....
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: غیرت, ناموس, دل,
نویسنده : یک دوست
حکمت
سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد .
.
.
شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ پیله رو تماشا کرد.
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تونه به تلاشش ادامه بده
اون شخص خواست به پروانه کمک کند، با يك قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهاش چروکیده بودند.
اون فرد انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شه و پرواز كنه؛ اما نه تنها چنین نشد، برعكس؛ پروانه ناچار شد همه عمرش روی زمین بخزه و هرگز نتونست پرواز کنه.
اون فرد مهربون نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز اون رو خدا برای پروانه قرار داده بود تا به اون وسیله مایعی از بدنش ترشح شه که پس از خروج از پیله به او امکان پرواز بده .

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم؛ به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هر گز نمی تونستیم پرواز کنیم.
گاهی اوقات ما حکمت خیلی چیزا رو نمی دونیم، و فقط اعتراض می کنیم
بهتر نیست به خدا اعتماد داشته باشیم!؟
اگر واقعاً به خدا ایمان داشته باشیم مسائل و مشکلات به نظرمون راحتتر نمیان!؟

يا ايها الذين آمنوا امنوا بالله و رسوله و الكتاب (نساء، 136)
اى كسانى كه (به زبان ) ايمان آورده ايد (به دل ) به خدا و رسول و كتابش ‍(قرآن ) ايمان آوريد
سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد .
.
.
شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ پیله رو تماشا کرد.
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تونه به تلاشش ادامه بده
اون شخص خواست به پروانه کمک کند، با يك قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهاش چروکیده بودند.
اون فرد انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شه و پرواز كنه؛ اما نه تنها چنین نشد، برعكس؛ پروانه ناچار شد همه عمرش روی زمین بخزه و هرگز نتونست پرواز کنه.
اون فرد مهربون نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز اون رو خدا برای پروانه قرار داده بود تا به اون وسیله مایعی از بدنش ترشح شه که پس از خروج از پیله به او امکان پرواز بده .
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم؛ به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هر گز نمی تونستیم پرواز کنیم.
گاهی اوقات ما حکمت خیلی چیزا رو نمی دونیم، و فقط اعتراض می کنیم
بهتر نیست به خدا اعتماد داشته باشیم!؟
اگر واقعاً به خدا ایمان داشته باشیم مسائل و مشکلات به نظرمون راحتتر نمیان!؟
يا ايها الذين آمنوا امنوا بالله و رسوله و الكتاب (نساء، 136)
اى كسانى كه (به زبان ) ايمان آورده ايد (به دل ) به خدا و رسول و كتابش ‍(قرآن ) ايمان آوريد
:: موضوعات مرتبط: مذهبی، قرآن و حدیث، ،
:: برچسب‌ها: حکمت, خدا,
نویسنده : یک دوست