به وبلاگم خوش آمدید.میخوام جمله های قشنگ و دل نشین اینجا بذارم.این جمله ها رو اول برای خودم میگم.بعد برای شما.سعی می کنم هر روز بروز کنم یادتون باشه دنیا جای خوشگذرانی نیست بلکه جای خوب گذرانیه.غم و شادی میگذره.امیدوارم از لحظه لحظه های زندگیتون خوب استفاده کنید.
سالمندان
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: سالمندان, پارک,
نویسنده : یک دوست
تکیه
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, تکیه,
نویسنده : یک دوست
کجایی خدا
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, دلتنگ,
نویسنده : یک دوست
خلیل
:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: یار, بهشت, جهنم,
نویسنده : یک دوست
مواظب چشمانم باشی

دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت
نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت
“ دلداده اش را “ با او چنین گفته بود :
« اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای
یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد »
و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد
که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را ، رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست
دلداده به دیدنش آمد و یاد آورد وعده دیرینش شد :
« بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »
دختر برخود بلرزید و به زمزمه با خود گفت :
« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »
دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسری با او نیست
دلداده رو به دیگر سو کرد که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .»

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: عاشانه, ازدواج, داستان,
نویسنده : یک دوست
همه ما نابیناییم
نویسنده : یک دوست
حرف خدا رو قبول نمی کنی؟

به بابام گفتم: می خوام زن بگیرم
یه نگاهی بهم کرد و گفت: چقدر درآمد داری که می خوای زن بگیری؟
گفتم: سر جمع سیصد چهارصد تومنی میشه
بابام زد زیر خنده و گفت: پاشو برو بچه
گفتم : چرا؟
گفت: با سیصد چهارصد هزار تومن میشه زندگی کرد؟ می خوای دختر مردم رو بدبخت کنی؟
بابام تقریبا آدم معتقدی بود
بهش گفتم : میشه یه سوال ازت بپرسم؟
گفت: بپرس
گفتم: اگه یه پولدار بیاد بهت بگه که برا پسرت زن بگیر ، بعد بهت امضا و تضمین بده که ماهانه خرج زندگی بچه ات رو میدم ، قبول می کنی؟
بابام بلافاصله گفت: خب معلومه که قبول می کنم
گفتم: بابا جون! تو حرف و امضای یه پولدار رو که نمی دونی واقعا چه جور آدمیه قبول می کنی و به پشتوانه ی اینکه قول داده زندگی پسرت رو تامین کنه برا بچه ات زن می گیری ، اما حرف خدا رو قبول نمی کنی؟
بهش برخورد و گفت: یعنی چی؟
گفتم: خدا توی قرآن " سوره ی نور آیه 32 "فرموده: برا بچه هاتون زن بگیرید ، اگه تنگدست و پول ندارن من خودم از فضلم بی نیازشون می کنم. اونوقت شما به حرف یه پولدار که نمی شناسیش و ممکنه بعدها بزنه زیر حرفش اعتماد می کنین ، اونوقت حرف خدا که هرگز دروغ نمیگه
رو قبول نمی کنی؟

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: خدا, ازدواج,
نویسنده : یک دوست
نویسنده : یک دوست

نویسنده : یک دوست

نویسنده : یک دوست