به وبلاگم خوش آمدید.میخوام جمله های قشنگ و دل نشین اینجا بذارم.این جمله ها رو اول برای خودم میگم.بعد برای شما.سعی می کنم هر روز بروز کنم یادتون باشه دنیا جای خوشگذرانی نیست بلکه جای خوب گذرانیه.غم و شادی میگذره.امیدوارم از لحظه لحظه های زندگیتون خوب استفاده کنید.
حقی نداری

اگه هیچوقت بعد از هر لبخندی ؛
خدا رو شکر نمیکنی ....
حقی نداری بعد از هر اشکی ،
اونو سرزنش کنی ... !!!

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, گریه, شکر,
نویسنده : یک دوست
خاک

از خــاکـــ اومــدیـــم

بــه خــاکـــ بـــاز خــواهـــیــــم گــشــتــــ

مــهـــم ایــنـــه:

لــجـــن نــشــیـــم.

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خاک,
نویسنده : یک دوست
نگاهت به بالا باشه
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: نگاه,
نویسنده : یک دوست
ای خدای عزیزم!

لوئیز رفدفن، زنی بود با لباس های کهنه و مندرس و نگاهی غم آلود وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد.
به نرمی گفت: شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.
جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند.
زن نیازمند در حالی که اصرار می کرد گفت: آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را پرداخت می کنم.
جان گفت نسیه نمیدهم.
مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و به گفت و گوی بین آنها گوش می کرد، به مغازه دار گفت: ببین این خانم چه میخواهد، من پرداخت می کنم.
خواربار فروش گفت : لازم نیست خودم میدهم، لیست خریدت کو؟
لوئیز گفت: اینجاست.
صاحب مغازه گفت: لیستت را بگذار روی ترازو و به اندازه وزنش هر چه میخواهی ببر!
لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی در آورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ترازو پایین رفت!
خواربار فروش باورش نمی شد. لوئیز از سر رضایت خندید.
مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو کرد و کفه ی ترازو برابر نشد! آنقدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند.
در این وقت، خواروبار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است!
کاغذ لیست خرید نبود! دعای زن بود که نوشته بود:

ای خدای عزیزم! تو از نیاز من با خبری، آن را برآورده کن.

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, نیاز, ,
نویسنده : یک دوست
دریغا


همه می‌خواهند بشریت را عوض کنند ، دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند.

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: اندیشه,
نویسنده : یک دوست
سه چیز
سه چیز را با احتیاط بردار: قدم ، قلم ، قسم

سه چیز را پاک نگهدار : جسم ، لباس ، خیال

از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر

از سه چیز خود را نگهدار : افسوس ، فریاد ، نفرین

سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم

اما سه چیز را هیچوقت و هیچگاه فراموش نکن :

خدا ، مرگ ، دوست
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, دوست, قلب,
نویسنده : یک دوست
حساب
 
parniyan
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: حساب عشق,
نویسنده : یک دوست
گریه نکن
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: گریه, خنده, غصه,
نویسنده : یک دوست
حکايتي از مولانا
پير مرد تهي دست، زندگي را در نهايت فقر و تنگدستي مي گذراند و باسائلي براي زن و فرزندانش قوت و غذائي ناچيز فراهم مي‌کرد. از قضا يک روز که به آسياب رفته بود، دهقان مقداري گندم در دامن لباس اش ريخت و پيرمرد گوشه هاي آن را به هم گره زد و در همان حالي که به خانه بر مي گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن مي گفت وبراي گشايش آنها فرج مي طلبيد و تکرار مي کرد : اي گشاينده گره هاي ناگشوده عنايتي فرما و گره اي از گره هاي زندگي ما بگشاي.پير مرد در حالي که اين دعا را با خود زمزمه مي کرد و مي رفت، يکباره يک گره از گره هاي دامنش گشوده شد و گندم ها به زمين ريخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کي گفتم اي يار عزيز
کاين گره بگشاي و گندم را بريز
آن گره را چون نيارستي گشود
اين گره بگشودنت ديگر چه بود ؟!
پير مرد نشست تا گندم هاي به زمين ريخته را جمع کند ولي در کمال ناباوري ديد دانه هاي گندم روي همياني از زر ريخته است !پس متوجه فضل و رحمت خداوندي شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...

******************************
**

نتيجه گيري مولانا از بيان اين حكايت:‌
تو مبين اندر درختي يا به چاه تو مرا بين که منم مفتاح راه
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، اشعار زیبا، سخنان بزرگان، ،
:: برچسب‌ها: مولانا, خدا,
نویسنده : یک دوست
باشگاه زيبايي افكار
كاش به جاي اين همه باشگاه هاي زيبايي اندام، يه باشگاه زيبايي افكار هم داشتيم...

------------------------------
-----------
مشكل امروز ما اندام ها نيستند، افكار ها هستند...

-----------------------------------------

كاش به جاي اين همه باشگاه هاي زيبايي اندام، يه باشگاه زيبايي افكار هم داشتيم...
-----------------------------------------
مشكل امروز ما اندام ها نيستند، افكار ها هستند...
-----------------------------------------
<FLM>
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: فکر, باشگاه, زیبایی, اندام,
نویسنده : یک دوست